اسم، جمع no·to·ri·e·ties. وضعیت، کیفیت یا ویژگی بدنام بودن یا به طور گسترده شناخته شده بودن: شوق بدنامی.
چگونه از بدنامی استفاده می کنید؟
نمونههایی از بدنامی در یک جمله
او با اکران فیلمشفوراً به شهرت و شهرت دست یافت. او زمانی که عکس های برهنه او در یک مجله ظاهر شد، شهرت یافت. اظهار نظر او در مورد رئیس جمهور باعث بدنامی او شده است که بسیار از آن لذت می برد.
آدم بدنام چیست؟
بدنامی به معنای
یک شخص برجسته یا شناخته شده. اسم. 5. بدنامی حالت معروف شدن به چیز منفی یا بد است. یک نمونه از افراد بدنام فردی است که به کشتن همسرش مشهور است.
آیا بدنامی کلمه بدی است؟
این کلمه بار معنایی بسیار مثبتی دارد، همانطور که "بدنامی" یک معنای منفی دارد. او احتمالاً از این تصویر اعتباری به دست آورده است. اگر کلمهای را میخواهید که تحقیرآمیز نباشد و احتمالاً معنای مثبت کمتری داشته باشد، اما به معنای شهرت باشد، میتوانید از شهرت استفاده کنید.
آیا بدنامی یک صفت است؟
به طور گسترده شناخته شده، به ویژه برای چیز بد. بدنام.