در پایان داستان کافکا، گرگور سامسا می میرد و با او حشره بزرگ نیز می میرد. اما با پایان این تحول، یک تحول شاد جدید شروع می شود. … همه آنها خوشحال هستند، از جمله خود گرگور که تمام این رنج ها و طرد شدن خانواده را متوقف می کند.
مسخ کافکا چگونه به پایان می رسد؟
رمان با مرگ گرگور سامسا و سفر خانواده به حومه شهر به پایان می رسد. مرگ گرگور معنایی نمادین دارد، زیرا از رنج رهایی یافت. خانواده احساس آرامش می کنند زیرا گرگور بار دیگر نبود.
آیا گرگور به انسان بازمی گردد؟
از آنجایی که گرگور دیگر انسان به نظر نمی رسد، پدرش در برابر تماس با پسرش مقاومت می کند و مانع از تعامل او با دیگران می شود. گرگور از یک انسان، صرف نظر از اینکه چقدر مورد احترام است، به حشره ای بی ارزش، منزوی و دور از واقعیت و دنیای بیرون تبدیل شده است.
خانواده بعد از مرگ گرگور چه احساسی دارند؟
پس از اینکه گرگور در درد می میرد و کاملاً منزوی می شود، خانواده او برای درگذشت او عزاداری نمی کنند. در واقع، آنها برعکس عمل می کنند: تسکین بی حد و حصری را تجربه می کنند، گویی باری از دوش جمعی شان برداشته شده است. آقای سمسا حتی خدا را شکر می کند که پسرش مرده است.
چه چیزی در مورد فصل مرگ گرگور مهم است؟
مرگ گرگور نماد راهی است که غفلت و عدم عشق می تواند یک شخص را نابود کند. این بی تفاوتی از طرفخانواده زمانی به خانه بازگردانده می شوند که حتی نمی خواهند بشنوند که چاروامن در مورد کشف جسد او چه می گوید.