2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
تاریخ و ریشه شناسی برای veer Cf. اسکاتلندی قدیمی wyr، wyre "برای پرتاب کردن در امتداد یک مسیر منحنی، "vyre" برای چرخش در اطراف یک نقطه ثابت، " ظاهراً از انگلیسی-فرانسوی virer وام گرفته شده بدون تغییر واکه..
این کلمه از کجا سرچشمه گرفته است؟
منشاء کلمه origin کلمه لاتین originem است به معنای "ظهور، آغاز یا منبع." است.
منحرف شدن با باد به چه معناست؟
بادهایی که با زمان در یک مکان معین در جهت عقربههای ساعت جابهجا میشوند (مثلاً از جنوب به غرب)، یا در جهت عقربههای ساعت با ارتفاع تغییر جهت میدهند (مانند، جنوب شرقی در سطح چرخش به سمت جنوب غربی.
Verring به چه معناست؟
تعریف انحراف. عمل کنار زدن ناگهانی. مترادف: انحراف، انحراف. نوع: چرخش، چرخش. عمل تغییر یا معکوس کردن جهت مسیر.
خوشحال به چه معناست؟
: مشخص شده با روحیه بالا: شادی.
توصیه شده:
واژه شام از کجا آمده است؟
Supper از کلمه "sup"، " گرفته شده است و همچنین به کلمه آلمانی سوپ ("suppe") مرتبط است. طبق گفتهی English Language & Usage Stack Exchange، خانوادهها یک قابلمه سوپ را میگذاشتند تا در طول روز بجوشد و بعد از ظهر آن را میخوردند، که به آن «نوشیدن» سوپ داغ نیز معروف بود.
واژه ناباورانه از کجا آمده است؟
Incredulous برعکس credulous است که به معنای "بیش از حد آسان باور کردن" است. هر دو کلمه از کلمه لاتین credere می آیند که به معنای "باور کردن" است. ناباور قوی تر از شکاک است. اگر به چیزی باور ندارید، آن را باور نمی کنید، اما اگر شک دارید، شک دارید اما آن را رد نکرده اید… در واقع ناباورانه به چه معناست؟ 1:
واژه esurient از کجا آمده است؟
این کلمه تا حدودی مبهم برای اولین بار در نیمه دوم قرن هفدهم در انگلیسی ظاهر شد و را از فعل لاتین esurire به معنای "گرسنه بودن" مشتق کرد. همچنین با edere، فعل لاتین برای "خوردن" مرتبط است، که به ما غذاهای خوشمزه ای مانند خوراکی و مترادف های آن esculent و … داده است.
واژه انتقال از کجا آمده است؟
به ندرت، فعل transmigrate به معنای "انتقال به کشور جدید" استفاده می شود، اگرچه مهاجرت بسیار رایج تر است. ریشه کلمه لاتین transmigrat است، "حرکت از یک مکان به مکان دیگر،" از پیشوند trans، "در سراسر یا فراتر"، و migratus، "
واژه سوماتوتایپ از کجا آمده است؟
Somatotype یک طبقه بندی است که در دهه 1940 توسط روانشناس آمریکایی ویلیام هربرت شلدون ایجاد شد تا فیزیک انسان را بر اساس سهم نسبیاز سه عنصر اساسی که او آن را "سوماتوتیپ" نامید، طبقه بندی کرد. توسط او بهعنوان «اکتومورفیک»، «مزومورفیک» و «اندومورفیک» طبقهبندی شده است.