در این صفحه می توانید 9 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای برخورد پیدا کنید، مانند: run into، برخورد، ضربه زدن، ملاقات غیرمنتظره، برخورد ، ملاقات ، جار در مقابل ، لب به لب و پیدا کردن.
معنای برخورد با چیزی چیست؟
(برخورد به چیزی) برخورد تصادفی به چیزی. همانطور که چرخیدم، به یک کابینت بایگانی برخورد کردم. مترادف و کلمات مرتبط. برای ضربه زدن به یک شی.
وقتی با کسی برخورد می کنید اسمش چیست؟
(غیررسمی) (فعل عبارتی) به معنای Meet. تعریف. ملاقات با (کسی) تصادفی.
کلمه دیگری برای ورود به چیست؟
فعل enter چه تفاوتی با سایر کلمات مشابه دارد؟ برخی از مترادف های رایج enter عبارتند از penetrate، pierce و probe. در حالی که همه این کلمات به معنای "جای گذاشتن به چیزی هستند"، enter عمومی ترین آنهاست و ممکن است به معنای ورود به داخل یا اجباری باشد.
چگونه از bumped در جمله استفاده می کنید؟
جردن از رادیو شنیدیم که می گفت از ما خوشش می آید، و به طور اتفاقی با او برخورد کردیم و از اوپرسیدیم. اندکی قبل از شروع تعطیلات، با یکی از دوستانم برخورد کردم. او آزار دیده به نظر می رسید.