یکی از مشهورترین داستان های کتاب مبارزه دن کیشوت با آسیاب های بادی است. او چند آسیاب بادی می بیند و فکر می کندغول هستند. وقتی سوار می شود تا با آنها بجنگد، اسبش را به زمین می اندازند. سانچو به او می گوید که آنها فقط آسیاب بادی هستند، اما دن کیشوت او را باور نمی کند.
دن کیشوت در مورد آسیاب های بادی چه گفت؟
دون کیشوت معتقد است که آسیابهای بادی واقعاً غولپیکر بودند، اما توسط دشمن او، شعبدهبازی به نام فریستون، به آسیابهای بادی تبدیل شدند. آسیابهای بادی که دن کیشوت در دوردست میبیند، همیشه آسیابهای بادی هستند. آنها هرگز غول نیستند.
داستان دن کیشوت و آسیابهای بادی چیست؟
دن کیشوت شجاعانه غولها را مورد حمله قرار میدهد تا زمانی که خیلی نزدیک میشود و یکی از آسیابهای بادی او و روسینانته، اسبش را ازمی زند. در این مرحله، دن کیشوت متوجه می شود که دشمنان او در واقع آسیاب های بادی هستند. او به جای اعتراف به اشتباه خود، تصمیم می گیرد که نوعی جادو غول ها را به آسیاب های بادی تبدیل کرده است.
دن کیشوت به جای آسیاب های بادی چه دید؟
دن کیشوت و سانچو، سوار بر الاغ، به راه افتادند. دن کیشوت در اولین ماجراجویی خود، میدانی از آسیابهای بادی را با غولهااشتباه میگیرد و سعی میکند با آنها مبارزه کند اما در نهایت به این نتیجه میرسد که یک جادوگر باید غولها را به آسیاب بادی تبدیل کرده باشد.
پیام اصلی دن کیشوت چیست؟
پیام دن کیشوت چیست؟ این اثر بنیانگذار ادبیات مدرن غرب به حساب می آیدپیام رمان که افراد می توانند درست باشند در حالی که جامعه اشتباه می کند برای روز خود رادیکال تلقی می شد. از آن زمان تا کنون تأثیر زیادی بر کتابها، فیلمها و نمایشنامههای غربی داشته است.