ناتوان از تولید هر نتیجه; بی اثر؛ بلا استفاده؛ موفقیت آمیز نبود: تلاش برای غذا دادن به اسب بیمار بیهوده بود.
آیا بی معنی مترادف بیهوده است؟
مطالعه مترادف
در این صفحه می توانید 71 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و کلمات مرتبط را برای بیهوده پیدا کنید، مانند: بی فایده، بی معنی، ناموفق ، بیهوده، استفاده شده، غیر عملی، بی سود، بی ثمر، غیرعملی، بی ارزش و بی فایده.
چه کلمه ای به معنای بی معنی است؟
بیثمر، بیارزش، احمق، بیمولد، بیاهمیت، بیربط، بیاثر، بیهوده، پیش پاافتاده، بیمعنا، بیاهمیت، بیاثر، احمقانه، بیفایده، ناتوان، غیرضروری، بیتوان ، پوچ ، بی معنی.
بیهودگی به چه معناست؟
1: خدمت هیچ هدف مفیدی: تلاشهای کاملاً بیاثر برای متقاعد کردن او بیفایده بود. 2: مشغول به چیزهای بی اهمیت: بیهوده.
چه چیزی چیزی را بیهوده می کند؟
تعریف بیهوده چیزی است که موفق نمی شود یا بی اهمیت است. یک مثال بیهوده این است که کسی تلاش می کند هواپیمایی را که قبلاً زمین را ترک کرده است متوقف کند. ناتوانی در تولید نتایج؛ بلا استفاده؛ موفق نیست؛ ارزش تلاش کردن را ندارد.