1. بودن در حالت پوسیدگی پوسیدگی پوسیدگی پنجمین مرحله مرگ است که بعد از مورتیس رنگ پریدگی، آلگور مورتیس، ریگور مورتیس و لیور مورتیس قرار دارد. این فرآیند به شکستن بدن یک حیوان مانند یک انسان پس از مرگ (به معنای پس از مرگ) اشاره دارد. https://en.wikipedia.org › wiki › Putrefaction
Putrefaction - ویکی پدیا
یا پوسیدگی; تجزیه شد. 2. داشتن بوی بد ناشی از پوسیدگی پوسیده.
آیا Rotten کلمه بدی است؟
بسیار بد، ناخوشایند، یا رضایت بخش. بدبخت: یک قطعه کار پوسیده; یک روز فاسد در دفتر حقیر حقیر: دروغگوی کوچک فاسد. یک حقه فاسد.
چگونه پوسیدگی را املا می کنید؟
صفت، rot·ten·er، rot·ten·est. تجزیه یا پوسیدگی؛ پوسیده آلوده، بدبو یا بدبو فاسد یا از نظر اخلاقی توهین آمیز.
واپاشی به انگلیسی به چه معناست؟
فعل. پوسیدگی، تجزیه، پوسیدگی، پوسیدگی، فاسد شدن به معنای تحمل انحلال مخرب است. پوسیدگی به معنای تغییر آهسته از حالت سالم یا کمال است. تجزیه یک عمارت در حال پوسیدگی بر شکسته شدن در اثر تغییرات شیمیایی تاکید میکند و هنگامی که روی مواد آلی اعمال میشود باعث فساد میشود.
منظور از تخته کف چیست؟
تخته کف یکی از تخته های معمولاً چوبی است که یک کف را تشکیل می دهد. معمولاً به تختهای از تختهلایوود اطلاق میشود که برای ساختن یک طبقه زیرین استفاده میشود - کف ناهموار زیر یک کف تمامشده. …کلمه کفپوش در زمینه وسایل نقلیه به معنای چیز دیگری است - به به کف خودرو یا کامیوناشاره دارد.