قابلیت عبور، فراتر، یا بیش از; مناسب برای عبور، نفوذ، عبور و غیره، به عنوان جاده، جنگل یا نهر. کافی است؛ قابل قبول: دانش زبان فرانسه قابل قبول است. قابلیت گردش قانونی یا داشتن یک ارز معتبر به عنوان سکه.
مترادف کلمه قابل عبور چیست؟
قابل عبور. مترادف: قابل عبور، قابل کشتیرانی، قابل نفوذ، قابل قبول، قابل تحمل، معمولی. متضاد: صعب العبور، نفوذ ناپذیر، غیر قابل نفوذ، غیر قابل قبول، عالی.
منظور شما از قابل عبور چیست؟
1a: قابل عبور، عبور، یا سفر در جاده های قابل عبور. ب: قابلیت گردش آزادانه. 2: به اندازه کافی خوب: کافی.
قابل برگشت چیست؟
(ورودی 1 از 2) 1: قانوناً مستلزم بازگرداندن، تحویل ، یا بحث در زمان یا مکان معین یک نوشته قابل برگشت در تاریخ ذکر شده است. 2a: بطریهای آبجو قابل برگشت یا قابل بازگرداندن (برای استفاده مجدد). ب: اقلام فروش مجاز به بازگرداندن قابل بازگشت نیستند.