فعل (مورد استفاده با مفعول)، as·suaged، as·suag·ing. خفیف تر یا کم تر شدن از بین بردن؛ سهولت؛ تخفيف: كم كردن اندوه خود. برای تسکین درد دلجویی کردن؛ ارضا کردن تسکین دادن تسکین: از بین بردن گرسنگی.
آیا assuage می تواند یک اسم باشد؟
عمل تسکین; مماشات شرط تسکین. یک دارو یا برنامه تسکین دهنده.
آیا assuage یک فعل متعدی است؟
فعل متعدی به آرام کردن یا آرام کردن (کسی).
کدام بخشی از گفتار آرامبخش است؟
فعل متعدی. 1: کاهش شدت (چیزی که باعث درد یا ناراحتی می شود): آسانی قادر به فرونشاندن غم آنها نیست.
آیا تسلیم شدن یک کلمه است؟
آزادی، به ویژه از درد: تسکین، آسانی، تخفیف، تسکین، تسکین.