عمل محکوم کردن یا تلفظ به اشتباه; انتقاد سرزنش کردن عدم تایید عمل محکومیت قضایی، یا مجرم شناخته شدن، نامناسب بودن برای استفاده، یا از بین رفتن. عمل محکوم کردن به مجازات یا محرومیت.
تعریف شما از اسم محکومیت چیست؟
1: احساس انتقاد 1، عدم تایید مقررات جدید به شدت محکوم شد. 2: عمل محکوم کردن یا محکومیت محکومیت زندانی محکومیت ساختمان.
آیا محکومیت یک صفت است؟
سرزنش شدید. محکوم یا محکوم به مجازات، تخریب یا مصادره. (ساختمان) رسما غیر قابل سکونت علامت گذاری شده است.
محکوم کردن D به چه معناست؟
فعل متعدی. 1: اعلام مذموم بودن، اشتباه یا شرور بودن معمولاً پس از سنجش شواهد و بدون قید و شرط، سیاستی که به طور گسترده به عنوان نژادپرستانه محکوم می شود. 2a: مجرم تلفظ کردن: محکوم. ب: حکم، عذاب محکوم کردن یک زندانی به مرگ.
محکوم اسم یا صفت است؟
محکوم (صفت) تعریف و مترادف | دیکشنری مک میلان.