1: آرام کردن، آشتی دادن به ویژه: امتیاز دادن به (کسی، مانند یک متجاوز یا منتقد) اغلب به قربانی کردن اصول دیکتاتور را با پذیرش خواسته هایش آرام کرد. مردمی که به سختی سعی می کنند دیگران را راضی کنند تا آرامش را حفظ کنند، می ترسند به نوعی آسیب ببینند. -
چگونه از دلجویی در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله دلپذیر
- او این ایده را که می تواند بایرن باشد رد کرد و علاقه خود را تنها به مضایقه ناپدری مسن خود توجیه کرد. …
- اما وقتی دموکرات ها چنین زبانی را آتش زا اعلام کردند، او سعی کرد آن را توضیح دهد و با این کار دوستانش را بدون مماشات با مخالفانش توهین کرد.
آیا دلجویی یک کلمه واقعی است؟
فعل (با مفعول استفاده می شود)، ap·peased، ap·peas·ing. به حالت آرامش، ساکت، آسودگی، آرامش یا رضایت رساندن. آرام کردن آرام کردن: آرام کردن پادشاه عصبانی.
مماشات به زبان ساده به چه معناست؟
مماشات یعنی به مردم آنچه می خواهند برای جلوگیری از آسیب رساندن به شما یا عصبانی شدن با شمابدهید. [رسمی، عدم تایید] او وجود سیاست مماشات را رد کرد. مترادف: صلح، سازش، سازش، امتیاز بیشتر مترادف مماشات.
چه چیزی را تشدید می کند؟
فعل متعدی.: برای خشونت بیشتر، تلخ یا شدیدتر کردن قانون جدید فقط مشکل را تشدید می کند.