4 به راحتی آسیب دیده یا زخمی می شود; فاقد استحکام، به ویژه در سلامت؛ شکننده 5 دقیق، ماهر یا حساس در عمل یا عملیات.
ظریف بودن به چه معناست؟
شکننده; به راحتی آسیب می بیند؛ ضعیف: چینی ظریف؛ یک کودک ظریف آنقدر خوب که به سختی قابل درک است. ظریف: طعمی لطیف. ملایم یا کم رنگ، به عنوان رنگ: سایه ظریف صورتی.
بودن در موقعیت ظریف به چه معناست؟
تعبیر، از مد افتاده باردار بودن. خانمهای مانور شروع به شک دارند که شما در شرایط حساسی هستید.
آدم ظریف چیست؟
کسی که ظریف است سالم و قوی نیست و به راحتی بیمار می شود. او از نظر جسمی بسیار حساس بود و نمی توانست از باغ خود مراقبت کند و دائماً در درد بود. مترادف: بیمار، ضعیف، بیمار، ضعیف بیشتر مترادف واژه ظریف.
آدم ظریف چه نام دارد؟
1 مریض، ناتوان، سست، شکننده، شکننده، بیمار، باریک، کوچک، حساس، ضعیف. 2 انتخاب، خوش طعم، لذیذ، ظریف، نفیس، خوب، برازنده، خوش طعم، لطیف. 3 کمرنگ، خاموش، پاستلی، نرم، رام، لطیف. 4 دقیق، ماهرانه، دقیق، دقیق، دقیق، ماهر. 5 با ملاحظه، دیپلماتیک، محتاط، حساس، …