2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
▲ زمان گذشته برای متحیر کردن کسی، معمولاً با یک شاهکار خارق العاده. تحت تأثیر . تعجب . ههه.
Wowed به چه معناست؟
فعل. شگفت زده شد وای عجب تعریف wow (ورودی 3 از 4) فعل متعدی.: برای برانگیختن تحسین یا تأیید مشتاقانه، اجرایی که منتقدان را شگفت زده کرد.
کلمه دیگر برای شوکه چیست؟
در این صفحه می توانید 70 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای شوکه شده را پیدا کنید، مانند: startled، شگفت زده، وحشت زده، شگفت زده، متحیر، مضطرب، شگفت زده ، آشفته، آزرده، مبهوت و ناراحت.
یعنی تقریباً یکسان است؟
تقریباً هر فرهنگ لغت رایجی، مترادف را به عنوان اصطلاحی با معنای «همان یا تقریباً یکسان» با دیگری تعریف می کند، اما تفاوت مهمی بین «همان» و «همان» وجود دارد. "تقریبا یکسان." مترادف اسم گاهی اوقات دقیقاً به همین معنی است. سگ دالماسی همان سگ مربی است.
چگونه یکسان را به طرق مختلف می گویید؟
همان
- برابر،
- کپی،
- برابر،
- حتی،
- یکسان،
- غیر قابل تشخیص.
توصیه شده:
آیا کوالاها تقریباً منقرض شدند؟
"با توجه به مقیاس تلفات جمعیت کوالا در نیو ساوت ولز در نتیجه آتشسوزیهای 2019-2020 و بدون مداخله فوری دولت برای حفاظت از زیستگاه و رسیدگی به سایر تهدیدات، کوالا تبدیل خواهد شد. در این گزارش آمده است که در نیو ساوت ولز قبل از سال 2050 منقرض شده است.
تقریباً در روز پنجم پس از لقاح؟
تقریباً در روز پنجم پس از لقاح، جنین سرانجام به رحم می رسد، جایی که خود را در آندومتر یا پوشش داخلی رحملانه گزینی می کند. اگر لانه گزینی رخ دهد، شما باردار هستید. (کاشت یک معجزه است: 60 درصد موفقیت آمیز نیستند.) کدام سه ماهه بارداری برای مادر سخت ترین سه ماهه فیزیکی است؟ سه ماهه سوم بارداری می تواند خسته کننده و ناراحت کننده باشد.
چرا این فکر تقریباً طغیانکننده بود؟
این عبارت «فکر تقریباً طغیانکننده بود» از «پرتره یک بانو» نوشته خوشوانت سینگ است. این عبارت به معنای برای نویسنده بسیار سخت بود که باور کند زمانی مادربزرگش جوان، زیبا و زیبا بود. او در بیست سال گذشته که نویسنده او را دیده بود، همینطور بود. چرا راوی گفت که این فکر تقریباً طغیانکننده است؟ شعر "
کدام کلمه تقریباً به معنای فریبنده است؟
فریب، outfox، سبقت گرفتن، تقلب، مرغ دریایی، گیج کردن، فریب دادن، داشتن، دور زدن، کلاهبرداری، ترفند، گیج کردن، پیشی گرفتن، بالا، finagle، bamboozle، ضرب و شتم، گیج کردن ، بیش از حد، بدترین. بیهوشی به چه معناست؟ فعل متعدی. 1: برای بهتر شدن با زیرکی برتر:
یعنی تقریباً همان زاری؟
sniffed، خرخر کرد. (یا خرخر کرد)، ناله کرد، ناله کرد. ناله به چه معناست؟ 1: برای ایجاد یک گریه طولانی و بلند درد یا اندوه. 2: شکایت با صدای بلند. ناله. مترادف ناله چیست؟ نوحه درد، آزار، آزار، نالیدن، گریه، تلخ، تأسف کننده، سوخت، بهترین مترادف های ناله چیست؟ مترادف و متضاد ناله نال، زوزه، مشتاق، نوحه، نوحه، ناله، شکایت.