: به سردرگمی انداختن: گیج کردن. فعل لازم. 1: فاسد شدن: خراب شدن. 2: گیج شدن مترادف و متضاد جملات مثال درباره addle بیشتر بدانید.
فرد اضافه چیست؟
اضافه شدن در سر مبهم، کمی مه آلود و گیج است است. وقتی اضافه میشوید، در فکر کردن مشکل دارید. اگر ستاره سینمای مورد علاقهتان از کنارتان میگذرد و سلام میکند، ممکن است آنقدر خسته باشید که نمیتوانید به او سلام کنید. گاهی اوقات فکر کردن سخت است و شما احساس کندی و گیجی می کنید.
آیا افزودن کلمه بدی است؟
(تخم مرغ) بد، فاسد; غیرقابل تحمل، حاوی یک جنین مرده.
آیا کلمه ای وجود دارد؟
فعل (با یا بدون مفعول استفاده می شود)، ad·dled، ad·dling. برای ایجاد یا گیج شدن. درست کردن یا فاسد شدن، مانند تخم مرغ.
آدل مغز به چه معناست؟
داشتن ذهن درهم یا آشفته; احمقانه، احمقانه، یا غیرمنطقی.