مگی، سنگین، پایین آمدن. (همچنین غم انگیز)، ابری.
Overclouded به چه معناست؟
گسترش بیش از حد با یا گویی با ابرها: طوفان تابستانی که برای مدت کوتاهی خورشید را ابری می کند. غرق کردن لذت خود با افکار جدی تاریک شدن؛ مبهم غمگین کردن: کودکی که با از دست دادن والدینش پوشیده شده بود.
کلمه دیگری برای بارتنینگ چیست؟
در این صفحه میتوانید 10 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط را برای متصدی بار پیدا کنید، مانند: barkeep، ساقی، بارمن، باردار، پیشخدمت، پیشخدمت، busboy ، دربان، بارستاف و میکسولوژیست.
مترادف مخبر چیست؟
خبرگزار . همکار، ستون نویس پنجم، مامور دوگانه، جاسوس، نفوذی، افشاگر، کارخانه. خیانتکار، خائن، یهودا، دو صلیب، کت. افسانه آمریکای شمالی موش غیررسمی، جیغ، کبوتر مدفوع، مدفوع، حکایت کننده، قصه گو، مار در علف، قناری، اسنیچ، هلو.
آیا متناسب است یا متناسب؟
As قیدها تفاوت بین متناسب و متناسب را دارند. این است که به نسبت به نسبت است; در درجه مقتضی؛ اقتباس نسبتاً در حالی که به تناسب به شیوه ای متناسب است. با نسبت مناسب؛ متناسب.