این یک شکل اسمی از فعل discern است که به معنای تشخیص دادن، تشخیص دادن، یا قضاوت کردن از این طریق است، زیرا در این دو رایحه ممکن است بوی یکسانی برای افراد عادی داشته باشد. اما یک عطرساز با تجربه می تواند تفاوت بین آنها را تشخیص دهد.
واژه تشخیص به چه معناست؟
1a: برای تشخیص با چشم، شکلی را تشخیص داد که از میان مه نزدیک می شود. ب: برای تشخیص با حواس غیر از بینایی بوی عجیبی تشخیص داد. 2: تشخیص یا شناسایی به عنوان مجزا و متمایز: تشخیص درست از نادرست. 3: شناختن یا تشخیص ذهنی ناتوان از تشخیص انگیزه های خود.
چه نوع کلمه ای قابل تشخیص است؟
Discern یک کلمه تا حدودی رسمی است و معمولاً در زمینه های جدی استفاده می شود. هر خواننده ای در واقع خواننده خودش است.
آیا discern یک فعل متعدی است؟
فعل متعدی درک، تشخیص یا درک با ذهن; توصیف کردن. فعل متعدی تشخیص دادن چیزی به عنوان متفاوت از چیز دیگر. برای متمایز کردن.
آدم باهوش چیست؟
قابل تشخیص بودن است که بتوانید چیزها را از هم جدا کنید-تا آنها را از هم جدا کنید، حتی زمانی که به نظر می رسد بسیار شبیه هستند. افرادی که فهیم هستند می توانند مشاهدات دقیقی در مورد چیزها داشته باشند. فردی با کام مشخص ممکن است قادر به تشخیص طعم هایی باشد که دیگران نمی توانند.