این کلمه با منشاء آمریکایی اکنون چندین قرن است که وجود دارد. هنگامی که برای اولین بار در اوایل قرن پانزدهم استفاده شد، به گاو یا گاو نر جوان اشاره داشت - از آنجایی که این حیوانات "سبز" یا بی تجربه بودند و شاخ هایشان بالغ نشده بود، آنها را "شاخ سبز" می نامیدند.
بی تجربه بودن به چه معناست؟
1: فقدان تجربه عملی. 2: عدم آگاهی از راههای دنیا.
به کسی که بی تجربه است چه می گویید؟
بی انضباط، بی انضباط، ساده لوح، نادان، جوان، آزمایش نشده، ناپخته، نابالغ، آماتور، نادان، تازه، سبز، نادان، بی خبر، بی گناه، بچه، جدید، خام ، تازه کار، بی ادب.
چرا مردم را سبز خطاب می کنید؟
سبزها اعضای جنبش های سیاسی سبز هستند. … اگر می گویید شخصی سبز است، منظورتان این است که تجربه بسیار کمی از زندگی یا یک شغل خاص داشته است. او جوانی بود، بسیار سبز، بسیار نابالغ.
سبز در زبان عامیانه به چه معناست؟
سبز به عنوان یک زبان عامیانه به معنای نداشتن دانش زیادی برای یک موضوع خاص است. به گیاهی فکر کنید که تازه جوانه زده است. اکنون در دنیایی است که همه چیز برایش جدید است و باید یاد بگیرد که خود را وفق دهد. سبز=fresh; وقتی اطلاعات تازه است، یا به تازگی اطلاعات را یاد گرفته اید، در این موضوع متخصص نیستید.