فعل متعدی. 1a: برای اجبار به انجام خدمت سربازی غیرنظامیان توسط ارتش فرماندهی می شدند و مجبور به جنگیدن می شدند. ب: توقیف برای مقاصد نظامی سربازان خودروهای غیرنظامی را برای کمک به انتقال مجروحان فرماندهی کردند.
ریشه کنی چیست؟
1: را به طور کامل از بین ببرید، گویی با ریشه کن کردن برنامه هایبرای ریشه کن کردن بی سوادی. 2: از ریشه بالا کشیدن.
آیا فرماندهی قانونی است؟
فرماندهی عملی برای تصاحب توسط ارتش یا پلیس است که به موجب آن آنها اموال یکی از اعضای مردم را در اختیار می گیرند. … دادگاه عالی ایالات متحده اعلام کرده است که فرماندهی ناقض اصول طراحی شده برای جلوگیری از قدرتمند شدن بیش از حد ایالت یا دولت های فدرال است.
مترادف فرمانفرما چیست؟
در این صفحه می توانید 26 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای فرمانده پیدا کنید، مانند: ربایش، فعال کردن، برده کردن، غارت کردن، پیش نویس، سرباز وظیفه، توقیف ، مصادره، ثبت نام، عضوگیری و توقیف.
چگونه از کلمه commandeered در جمله استفاده می کنید؟
سربازان خودروها را در پایتخت فرماندهی کردند و ایستگاه تلویزیونیرا اشغال کردند. آنها در یک کاروان دور شهر را با ماشینهای فرماندهی میراندند. فرمان دادن به چیزی که متعلق به شخص دیگری است به معنای به عهده گرفتن مسئولیت آن است تا بتوانید از آن استفاده کنید. هواپیماربای هواپیما را در یک پرواز داخلی هدایت کرد.