کلمات دیگر برای از بین بردن 1 حذف با، تبعید، لغو، ریشه کن، پاک کردن، نابود کردن، بریدن، نابود کردن، از بین بردن، حذف کردن، پاک کردن.
مترادف و متضاد حذف چیست؟
فرهنگ لغت کامل مترادف ها و متضادها
حذف کنید. متضادها: Mystify، مبهم، درگیر، قاچاق، فاسد، واردات، گیج کردن. مترادف: رانده کردن، حذف کردن، بیرون کردن، رد کردن، روشن کردن، توضیح دادن، حذف کردن، جدا کردن.
تعریف حذف چیست؟
فعل متعدی. 1a: برای پایان دادن یا خلاص شدن از: حذف خطاها. ب: حذف کردن از رسیدگی به عنوان مظنون.
Illiminate به چه معناست؟
فعل متعدی. 1a(1): برای تامین یا روشن کردن نور. (2): نورانی یا درخشان کردن. ب: روشنگری معنوی یا فکری.
آیا با دور حذف می کنید؟
از آنجایی که از بین بردن به معنای "رد کردن یا از بین بردن" است، برای اشاره به پایان یک مشکل یا حتی یک گونه کامل استفاده می شود. ما باید منابع آلودگی را حذف کنیم تا دنیایی سالم داشته باشیم.