2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
- شلوغ،
- بیش از حد پر شده،
- سرریز،
- بیش از حد،
- سرباره،
- بارگذاری بیش از حد،
- بیش از حد.
مترادف کلمه شلوغ چیست؟
در این صفحه می توانید 73 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای شلوغ، مانند: متراکم، پر، درهم، تنگ، پر، متراکم، مشغول پیدا کنید. ، شلوغ، پر نشده، راحت و سرکش.
معنای ازدحام با هم چیست؟
1. جمع شدن با هم - برای دور هم جمع شدن در تعداد زیادی; "مردانی با قایق های حصیری و سبیل های موم شده ایوان را ازدحام کردند" جمعیت. جرم - به هم بپیوندید و یک توده را جمع کنید یا یک توده تشکیل دهید. "ازدحام جمعیت بیرون کاخ جمع شده بودند"
چه چیزی با هم شلوغ است؟
: در کنار یکدیگر و معمولاً در فضایی که گیاهان خیلی کوچک در کنار هم هستند و معمولاً یکدیگر را لمس می کنند در باغ.
متضاد کلمه crowded چیست؟
شلوغ. متضادها: خالی، خالی، اوقات فراغت، بیکار، پر نشده، خالی، مستاجر، خالی، خالی، باطل، زباله. مترادف: لبه دار، لبه دار، پر، مشغول، شلوغ، پر، پر، دره، ساکن، متراکم، اشغال، سرریز، بسته بندی شده، پر.
توصیه شده:
کلمه متفاوتی برای در آغوش گرفتن چیست؟
آغوش آغوش خرس، گیره، له کردن، enclasp، enfold، درک، آغوش، strain. نزدیکترین متضاد کلمه Embrace چیست؟ متضاد برای آغوش رد. shun. exclude. بی اعتمادی. کافر. انتشار. باز کردن. کشف. نزدیکترین معنی در آغوش چیست؟ در آغوش گرفتن چیزی است که با آغوش باز از آن استقبال کنید، نگه دارید، بغل کنید، کاملا بپذیرید.
کلمه متفاوتی برای ظالمانه چیست؟
مترادف و متضاد ظالمانه مشاهده، قابل توجه، قابل توجه، برجسته، برجسته، برجسته، چشمگیر. مترادف کلمه ظالمانه چیست؟ دور - واکشی، بعید، بسیار بعید، مشکوک، مشکوک، مشکوک، غیرقابل قبول، غیرقابل باور، باور نکردنی، باورنکردنی، مضحک، مضحک، زیادهروی، مفصل، پرمحتوا، بیش از حد نمایشی، بیش از حد، پر شور، بیش از حد، اغراق آمیز، متورم، بسیار رنگی.
کلمه متفاوتی برای نوک پا چیست؟
مترادف نوک پا خزیدن، خزش، لبه، اینچ، کرم. کلمه بهتری برای نوک پا چیست؟ در این صفحه میتوانید 18 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط را برای نوک پا پیدا کنید، مانند: sneaking، نوک پا، clamber، مخفیانه، محتاط، تلو تلو خوردن، بی سر و صدا، بی سر و صدا و با احتیاط.
کلمه متفاوتی برای احمق چیست؟
مترادف و متضاد واژه های احمقانه airheaded، پرنده مغز، بغض، مرگ مغزی، سرخرگوش، سرخنده، بی خبر، متراکم، کلمۀ فانتزی برای احمق چیست؟ برخی از مترادفهای متداول dumb عبارتند از crass، متراکم، کسلکننده، و احمقانه. اسم های احمق ها چیست؟ مترادف برای احمق احمق.
کلمه متفاوتی برای تحقیق چیست؟
مترادف تحقیق کاوش کردن (در)، حفاری (در)، بررسی، کاوش، پرس و جو (به)، نگاه کردن (به)، کاوشگر، تحقیق. بهترین مترادف برای تحقیق چیست؟ مترادف برای تحقیق در نظر بگیرید. کاوش. بازرسی. کاوشگر. سوال. دقت. جستجو.