Imply Sentence Examples او از ساندویچ خود گاز گرفت به گونه ای که به این معنی باشد که موضوع بسته است. وقتی فردی روز بدی دارد، این بدان معنا نیست که همیشه غمگین است. فرد زبان بدن خود را تغییر داد تا به زن نشان دهد که علاقه ای ندارد.
منظور از دلالت چیست؟
1: برای بیان غیرمستقیم اظهارات او به معنای تهدید بود. به نظر می رسد گزارش خبری حاکی از آن است که مرگ او یک تصادف نبوده است. 2: درگیر کردن یا نشان دادن با استنباط، تداعی یا پیامد ضروری به جای حقوق بیان مستقیم، مستلزم تعهدات است.
چگونه به یک مثال اشاره می کنید؟
Imply یک فعل است. این به معنای گفتن غیر مستقیم چیزی است.
مثال:
- رئیس جو به طور ضمنی گفت که او قصد دارد او را اخراج کند. …
- با اینکه می گوید خوشحال است، اما بیانش نشان می دهد که دروغ می گوید. …
- وقتی همسر جون گفت: "دوباره دیر به خانه آمدی" او می دانست که او به طور ضمنی به او خیانت می کند.
آیا به چیزی اشاره می کنید؟
به چه چیزی اشاره می کنید (یا استنباط می کنید)؟ کلمات دلالت و استنتاج هر دو مربوط به اطلاعات هستند که پیشنهاد شده است، اما به صراحت بیان نشده است. هنگامی که شما اشاره می کنید، به چیزی اشاره می کنید بدون اینکه مستقیماً آن را بیان کنید. هنگامی که در حال صحبت کردن، نوشتن یا انتقال اطلاعات به شیوه ای دیگر هستید، می توانید چیزی را بیان کنید.
مثال ضمنی چیست؟
تعریف ضمنی چیزی است که به آن اشاره شدیا پیشنهاد شده است، اما مستقیماً بیان نشده است. هنگامی که شخصی به ساعت خود نگاه می کند و در حین صحبت کردن چندین بار خمیازه می کشد، این یک نمونه از موقعیتی است که در آن بی حوصلگی ضمنی است.