2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
در این صفحه می توانید 14 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای به موقع بودن را پیدا کنید، مانند: فرصت، فرصت، لحظه، نابهنگام، بی فرصت، زمان و جزر و مد. ، نرمی، فصلی بودن، غیر فصلی بودن، کامل بودن و قابل اعتماد بودن.
بهنگام بودن را چگونه توصیف می کنید؟
فیلترها. تعریف به موقع بودن در یک لحظه مناسب یا مناسب در زمان است. وقتی میخواهید شغلی بهعنوان مجری اخبار تلویزیون پیدا کنید و دقیقاً دقیقاً در لحظهای که ایستگاه خبری به دنبال مجری است، درخواست خود را ارسال میکنید، این نمونهای از به موقع بودن برنامه است.
آیا به موقع بودن یعنی به موقع؟
5.3. 5 به موقع بودن
Timeliness به انتظار زمان برای دسترسی و در دسترس بودن اطلاعات اشاره دارد. بهموقع بودن را میتوان بهعنوان زمان بین زمانی که اطلاعات انتظار میرود و زمانی که به راحتی برای استفاده در دسترس است اندازهگیری شود.
مترادف به موقع چیست؟
در این صفحه می توانید 51 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای به موقع پیدا کنید، مانند: خوش زمان، به موقع، فرخنده، مناسب ، مناسب، متناسب با زمان، خبرساز، مناسب، مناسب، وقت شناس و مناسب.
کلمه دیگر برای عدم به موقع چیست؟
صفت، untime·li·er، untime·li·est. به موقع نیست؛ در زمان یا فصل مناسب رخ نمی دهد. بد وقت یا نامناسب: الفباران نابهنگام بازی را متوقف کرد.
توصیه شده:
مترادف سریع چیست؟
فرهنگ مترادف انگلیسی quicknessnoun. مترادف: celerity، اکسپدیشن، سرعت، سرعت، سرعت، سرعت، سرعت، سرعت، اعزام. مترادف سریع چیست؟ در این صفحه می توانید 34 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای سرعت پیدا کنید، مانند: سرعت، عجله، سرعت، تسریع، تیزبینی، چابکی، سرعت ، سرعت، ورزشکاری، مهارت و قاطعیت.
مترادف نیمه خدا چیست؟
(یا دیمون)، شیطان، روح، ماوراء طبیعی. مترادف نیمه خدا چیست؟ مترادف برای نیمه خدا مهمترین. خالق. خدا. دیو. الوهیت. پدر. پروایدنس. توتم. بهترین تعریف کلمه نیمه خدا چیست؟ 1: موجودی اساطیری با قدرتی بیشتر از یک فانی اما کمتر از یک خدا.
مترادف Glumly چیست؟
دوره، عبوس، غم انگیز. به شیوه ای عبوس "او در صندلی خود نشسته بود" مترادف: عبوس، عبوس. Glumly به چه معناست؟ معنای عبوس در انگلیسی به شکلی ناامید یا ناراضی: "من هرگز در سن خودم شغل دیگری پیدا نخواهم کرد." او ایستاد تا به چند سوال خبرنگاران پاسخ دهد.
مترادف دائمی چیست؟
کلمات مربوط به مداوم سرسخت، سرسخت، بی امان، ثابت، بادوام، استوار، مصمم، همیشگی، ثابت، بی وقفه، مکرر، اصرار، بی وقفه، مستمر، بی پایان، بی امان ، سرسخت ، مقید ، سرسخت ، محکم. مترادف و متضاد برای مداوم چیست؟ مداوم، دائمی، بادوام، بادوام، با عمر طولانی، بی امان، سرسخت، طولانی مدت، بی امان، بیرحم، ترسناک، تسلیم ناپذیر، سرسخت، سرسخت.
آیا به موقع بودن و سریع بودن یکسان هستند؟
به عنوان اسم تفاوت بین بهنگام بودن و سریع بودن این است که بهنگام بودن حالت به موقع بودن است در حالی که سریع بودن عادت یا ویژگی انجام کارها بدون تاخیر است. تفاوت بین بهنگام بودن و وقت شناسی چیست؟ وقت شناسی کیفیت یا عادت به موقع بودن است.