فعل متعدی. 1: برای گرفتن یا نگه داشتن در یا به عنوان اگر در یک توری قرار دارید: درهم کردن. 2: برای جلوگیری یا ممانعت از بازی آزاد: محدود کردن. تراشیدن اسم.
چگونه از Trammel در جمله استفاده می کنید؟
ترامل در یک جمله ?
- والدین مواظب بودند که رویاهای پسرشان برای رقصیدن را زیر پا نگذارند، اگرچه او ریتمی نداشت.
- معترضان اجازه ندادند کسی حقوق اصلاحیه اول خود را پایمال کند و برای آزادی و برابری برای همه فشار آوردند.
چگونه ترامل را املا می کنید؟
فعل (با مفعول استفاده می شود)، tram·meled، tram·mel·ing یا (به ویژه بریتانیایی) tram·melled، tram·mel·ling. درگیر کردن یا نگه داشتن در ترامل. مهار کردن گرفتن یا گیر کردن در یا مانند توری.
بهترین تعریف برای encumbered چیست؟
فعل متعدی. 1: سنگین کنید، بار گردشگرانی را که با چمدان های سنگین گرفتار شده اند، سنگین کنید. 2: مانع یا ممانعت از عملکرد یا فعالیت: ممانعت از مذاکراتی که ناشی از عدم اعتماد است. 3: به بار آوردن یک ادعای حقوقی (مانند وام مسکن) یک ملک را سنگین کنید.
Surcease به انگلیسی به چه معناست؟
: دست از اقدام نیز: به پایان رسیدن: توقف. فعل متعدی: پایان دادن به: قطع کردن. بیش از حد.