: قابلیت خاموش شدن.
Slaking در زبان عامیانه به چه معناست؟
برای رفع (تشنگی، میل، خشم و غیره) با ارضاء کردن. خنک یا تازه کردن: لبهایش را با یخ سست کرد. کم تحرک، پرنشاط، شدید، و غیره: رفتار آرام او شور و شوق آنها را کاهش داد.
وقتی چیزی اشباع شده است به چه معناست؟
1: پر از رطوبت: کاملاً مرطوب شده است. 2a: محلولی است که قادر به جذب یا حل بیشتر املاح در دما و فشار معین نیست.
Slacking به چه معناست؟
1: برای انجام کاری با تلاش یا انرژی کمتر نسبت به قبل تابستان گذشته به طور منظم ورزش می کردم، اما اخیراً سستی کرده ام. 2: کم تحرک، زور و غیره شدن.
مترادف slake چیست؟
کلمات مربوط به slake. تهیه غذا (به)، خوشحال کردن، شوخ طبعی، افراط.