صفت. بازیگوش شیطنت: یک لبخند سرکش. مربوط به، مشخصه، یا مانند یک سرکش عمل می کند. بداخلاق یا بی وجدان.
خیلی خوش تیپ به چه معناست؟
♦ به طرز سرسام آوری adv. ♦ سرکشی n. پسر اسباب بازی n. مرد جوان خوش تیپی که توسط یک زن بسیار مسن تربه منظور جلب رضایت جنسی و/یا به عنوان یک همراه نگهداری می شود.
مترادف برای roguishly چیست؟
مترادف برای roguishly
- بدخواهانه.
- اساسا.
- کج.
- بی صداقتانه.
- بی شرف.
- بی وفا.
- خائنانه.
- بی وجدان.
چگونه در یک جمله به طرز سرسام آوری استفاده می کنید؟
سرکش در یک جمله ?
- شوهر خیانتکار با گستاخی به هر زن در بار خیره شد.
- در کازینو، دوربینها و نگهبانان امنیتی افرادی را که سعی میکنند بازیها را به صورت ناپسند انجام دهند تماشا میکنند.
- قاضی گفت که زن هر بار که چک سرقتی را وجه میکرد رفتار گستاخانهای داشت.
منظور از غیر چلانتی چیست؟
: به شیوهای بیپروا: به شیوهای معمولی که نشان از عدم نگرانی یا علاقهای آرام دارد. او با بی حوصلگی به سمت صندلی خود رفت.