برای شروع یا خمیدن بی اختیار، از تعجب یا درد. 2. عقب نشینی از چیزی ناخوشایند یا دشوار. کوچک شدن. n یک عمل یا نمونه شروع، پیچیدن، یا پس زدن.
کلمه Flitch به چه معناست؟
1: یک طرف گوشت پخته شده به خصوص: یک طرف بیکن. 2: یک بخش طولی از سیاهههای مربوط.
چگونه از کلمه flinch استفاده می کنید؟
مثال جمله Flinch
او سعی کرد وقتی گونه او را لمس کرد تکان نخورد. غرش ناگهانی جمعیت او را به لرزه انداخت. جسی از تکان دادن خودداری کرد. او حتی تکان نخورد.
آپاستارتر چیست؟
آغاز کسی است که در رتبه اجتماعی و/یا موقعیت اقتصادی ارتقا یافته است، اما هنوز به طور گسترده توسط افراد دیگر در حوزه اجتماعی و اقتصادی تازه پیدا شده پذیرفته نشده است. کلاس … همچنین نباید یک تازهکار را با یک استارتآپ که یک کسبوکار تازه شکل گرفته است، اشتباه گرفت.
Wincing به انگلیسی به چه معناست؟
فعل (بدون مفعول استفاده می شود)، winced، winc·ing. به عقب کشیدن یا تنش کردن بدن، مانند درد یا ضربه; شروع؛ چشمک زدن اسم. حرکت پیچشی یا کوچک شدنی؛ یک شروع کوچک.