معنای عادت کردن در انگلیسی به چیزی، به ویژه چیزی ناخوشایند استفاده می شود: پاسخگویی به نیازهای عاطفی کودکان برای ما دشوار است، زیرا عادت به بی توجهی به نیازهای خود داریم.
چگونه از عادت در جمله استفاده می کنید؟
استفاده روانی یا فیزیکی (به چیزی)
- به نظر من تو نمی روی، تو به تجمل عادت کرده ای.
- کسی می تواند خود را به تنها زندگی کردن عادت دهد، هرچند به ندرت با لذت.
- ثروت او را به تجمل عادت داد.
- آنها به کار سخت عادت دارند.
عادت به چه معناست؟
1: عادت کردن به چیزی: عادت کردن. 2: معنای مکرر 1. فعل ناگذر. 1: ایجاد عادت کردن. 2: به تحمل عادت کردن به یک محرک عادت کنید.
چگونه از عادت استفاده می کنید؟
عادت در یک جمله ?
- اینکه آیا آنها می توانستند خرس آسیب دیده را عادت دهند یا نه به صبر مراقبان باغ وحش بستگی داشت.
- پرنده زخمی را در قفس قرار داد، زن امیدوار بود که بتواند به عادت کردن آن در محیط جدید کمک کند.
عادت کرده اید؟
فعل (مورد استفاده با مفعول)، ha·bit·u·at·ed، ha·bit·u·at·ing. عادت دادن (شخص، ذهن، و غیره)، به عنوان یک موقعیت خاص: ثروت او را به تجمل عادت داد. قدیمی، کهنه. به تکرار. برای ایجاد عادت، از نظر فیزیولوژیکی یا روانی.