2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
غیردنیایی. صفت. ▲ مخالف یا مربوط به یا ساکن زمین.
متضاد خاکی چیست؟
متضادها: غیرواقعی، غیر طبیعی، مهار شده، شایسته. مترادف: ناخالص، مبتذل، خام، پایین به زمین. صفت خاکی.
شما به یک آدم زمینی چه می گویید؟
پایین به زمین
- آرام،
- فروتن،
- کم،
- فروتن،
- متواضع،
- بی ادعا،
- بی تکلف.
ماهیت مخالف چیست؟
واقعیت. بودن. اسم. ▲ مخالف ماهیت یا ذات یک شخص.
زن خاکی چیست؟
اگر کسی را خاکی توصیف می کنید، منظورتان این است که او صراحتا و مستقیم است و در مورد موضوعاتی صحبت می کند که دیگران از آنها اجتناب می کنند یا از آنها خجالت می کشند. او زن جوان بسیار فیزیکی، خاکی و بسیار شدید است. انگلیسی آمریکایی: earthy /ˈɜrθi/
توصیه شده:
متضاد Glumly چیست؟
قید. در مقابل به شیوه ای پر از غم یا تلخی. با خوشحالی. با خوشحالی با خوشحالی. کلمه دیگری برای دلتنگی چیست؟ Glum, Moose, عبوس, عبوس, عبوس همه صفاتی هستند که یک نگرش تاریک و غیر اجتماعی را توصیف می کنند. متضاد ریتم چیست؟ برعکس داشتن یا ارتباط با ریتم.
متضاد از ریل چیست؟
مخالف زمان گذشته برای انسداد یا توقف (فرآیند) آرام . نوشته . سکوت. متضاد از ریل چیست؟ برعکس مانع یا متوقف کردن (یک فرآیند) آرامش . نوشتن . آرام . تسویه. کلمه دیگری برای خارج شدن از ریل چیست؟ در این صفحه می توانید 11 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و کلمات مرتبط برای derail را پیدا کنید، مانند:
منظور شما از خاکی تر چیست؟
اسم خاکی [U] (DIRECTNESS) کیفیت باز و مستقیم بودن، اغلب به نحوی که به جنسیت و بدن انسان اشاره دارد: من خاکی بودن او را دوست دارم نوشتن. معنای خاکی چیست؟ 1a: از موجودات خاکی مانند کرمها، مربوط به یا متشکل از موجودات خاکی زمین.
متضاد برای declaim چیست؟
متضاد برای اظهارنظر ساکت باش. تمجید. ستایش. مخالف اظهارنظر چیست؟ اظهار. متضادها: مهره، مطالعه، انشاء، بسط دادن. مترادف ها: حرام کردن، تلاوت، آپستروفی کردن، صحبت کردن، بحث کردن، بحث کردن. 2 متضاد کلمه تهدید کننده چیست؟ متضاد برای تهدید ریموت.
متضاد گونگ هو چیست؟
برعکس نشان دادن میل شدید یا شوق . بیتفاوت . بی تفاوت . بی اشتیاق . بی اشتیاق. کلمه دیگری برای گونگ هو چیست؟ در این صفحه میتوانید 27 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی و واژههای مرتبط را برای گونگ هو پیدا کنید، مانند: مشتاق، مشتاق، بانزای، مشتاق، پرانرژی، مشتاق، سرسخت، متعصب، فعال، پرشور و هار.