n. 1. عدم اعتماد یا اطمینان. بی اعتمادی. 2. نگاه کردن با بی اعتمادی، سوء ظن، یا شک; بی اعتمادی. … 4. بی اعتماد بودن.
بی اعتمادی به کسی به چه معناست؟
فعل متعدی. 1: نداشتن اعتماد یا اطمینان در: مشکوک به همسایگان خود بی اعتماد بود. 2: به درستی، اعتبار یا کارایی قضاوت خود بی اعتماد شود. 3: تصور کنید ذهن شما به اشتباهی اعتماد ندارد - رابرت فراست.
کلمه با چه چیزی مقابله می کند؟
فعل متعدی.: برای بی اثر کردن یا مهار یا خنثی کردن اثرات معمولاً نامطلوب با استفاده از نیروی مخالف، عمل یا تأثیرگذاری دارویی که برای مقابله با خستگیاستفاده می شود. کلمات دیگر از counteract مترادف بیشتر جملات مثال درباره counteract بیشتر بدانید.
چگونه از mistrusted در جمله استفاده می کنید؟
دقیقاً از این نوع فروش های نرم است - صحبت هایی که من به آن اعتماد ندارم
- او نسبت به حرفه وکالت بی اعتمادی عمیق داشت.
- او نسبت به غریبه ها بی اعتمادی عمیق دارد.
- بین این دو مرد بی اعتمادی متقابل وجود داشت.
- شک و بی اعتمادی قابل توجهی بین دو طرف وجود دارد.
تعریف کلمه latching چیست؟
1: برای دراز کشیدن با یا انگار با دست یا بازو -با روی یا روی آن استفاده می شود. 2: ارتباط صمیمانه و غالباً هنرمندانه با خود و یا بر روی زن بیوه ثروتمند استفاده می شود.