مثال جمله بندآوری هر دو شاهد یک دزدی بانگه هستند، ناآگاهانه توسط یک قاتل شکار می شوند. در محاکمه قاتلان هانددیچ، تعقیب قضایی بدی صورت گرفت.
چگونه از bungled در جمله استفاده می کنید؟
به دلیل تحقیقات نادرست، مردان متهم آزاد هستند و محاکمه نخواهند شد. او هنوز پس از عمل جراحی لگن در حال نقاهت است. او قربانی حملهای به انباری شد که در آن کار میکرد. ماموران مبارزه با تروریسم مردی را که در تلاش برای بمب گذاری مجروح شده بود بازجویی کردند.
منظور از bungled چیست؟
: بد انجام شد: ناموفق به دلیل اشتباهات: شکست در یک دزدی شکست خورده یک تلاش بد جنجالی.
به هم ریختگی به چه معناست؟
بانگ کردن . به هم ریختن یا خراب کردن چیزی. یک اسم یا ضمیر می تواند بین "bungle" و "up" استفاده شود. پسر، تو واقعاً این گزارش را به هم ریختی - من مطمئن نیستم که حتی بتوانم آن را درست کنم.
چگونه از hubbub در جمله استفاده می کنید؟
اگر هیاهو و سر و صدا وجود داشته باشد، این حق ما را برای شنیدن آنچه گفته می شود سلب می کند. اگر پرستار مهدکودک را ترک می کرد، هولناکی وصف ناپذیر بود. شاید به خاطر هیاهویی که در اطرافم می گذرد صدای او را نشنیده باشم. وقتی آنچه که آنها به عنوان هولناک دیدند فروکش کرد، تصمیم گرفتند به بستن چاله ها ادامه دهند.