adj. خسته کننده یا متوقف نشدن؛ خستگی ناپذیر یا مداوم: تلاش های خستگی ناپذیر. مترادف را در خستگی ناپذیر ببینید. un·ir′ing·ly adv.
آیا خستگی ناپذیر صفت است؟
UNTIRING (صفت) تعریف و مترادف | دیکشنری مک میلان.
منظور شما از خستگی ناپذیر چیست؟
: خسته نشدن: خستگی ناپذیر یک کارگر خستگی ناپذیر . کلمات دیگر از untiring مترادف جملات بیشتر درباره untiring بیشتر بدانید.
آیا بی فکری یک کلمه است؟
adj. 1. مشخص شده یا نشان دادن عدم توجه یا مراقبت لازم؛ بی دقتی: یک اشتباه بی فکر. یک باملر بی فکر مترادف ها را در careless ببینید.
معمولا یک قید است؟
از قید معمولاً وقتی اتفاقی به طور کلی یا معمولی رخ می دهد استفاده کنید. برای مثال، برنده مسابقه دوشیزه آمریکا، معمولاً یک زن جوان بسیار قد بلند و باریک با موهای بلند است.