مثال جمله طولانی. ما نمی توانیم در مورد جزئیات این طرح معطل شویم. البته، مادر هاوی ممکن است هفتهها معطل بماند، اما او هنوز تنها گوشت و خون اوست.
چگونه از linger در جمله استفاده می کنید؟
نمونه هایی از درنگ در یک جمله
او در رختخواب ماند و صبحانه را از دست داد. آنها بعد از شام صرف قهوه کردند. گرما مدتها پس از غروب خورشید ادامه داشت. بوی عطرش ماندگار شد.
در معنا ماندگار می شود؟
زنده بودن، اگرچه بسیار بیمار، برای مدت طولانی پس از احتمال مرگ به نظر می رسید. مترادف و کلمات مرتبط. احساس کردن یا مریض بودن احساس درد. در وضعیت بدی باشید.
لنگر در زبان عامیانه چیست؟
فقط برای مدتی قبل از مرگ زنده بمانند
معطل کردن در مورد چیزی به چه معناست؟
روی چیزی درنگ کنید
1. برای صرف زمان زیاد یا بیکاری برای چیزی، مانند یک وعده غذایی، یک فنجان قهوه، و غیره. با توجه به این فرصت، می توانم تمام صبح را صرف قهوه درنگ کنم. روی سوپ خود معطل نکنید. سرد خواهد شد.