نافرمان. صفت نافرمان، سرکش، سرکش، بی نظم، آشفته، سرکش، شورشی، سرکش، متعصب، آشوبگر، بی انضباط، فتنه گر، شورش، غیرقابل کنترل، سرسخت، سرکش، کارگرانی که در معرض تهدید قرار دارند. ترشح.
به کسی که از قانون سرپیچی می کند چه می گویید؟
ناقض افزودن به لیست اشتراک گذاری. کسی که قوانین را زیر پا می گذارد، متخلف است. اگر پدربزرگ شما 90 مایل در ساعت در بزرگراه رانندگی می کند، او از سرعت مجاز ناقض است. نقض کردن به معنای سرپیچی از قانون یا شکستن توافق است، و ناقض کسی است که این کار را انجام می دهد.
برخی متضادهای نافرمانی چیست؟
متضاد برای نافرمانی
- آرام.
- هماهنگی.
- اطاعت.
- صلح.
- با احترام.
- احترام.
- ارسال.
- فرع.
زبان نافرمان چیست؟
صفت. تعریف یادگیرنده از INSUBORDINATE. [بی اطاعت بیشتر؛ نافرجام ترین] رسمی.: عدم اطاعت از مقامات: امتناع از پیروی از دستورات.
شکل اسمی نافرمان چیست؟
مترادف نافرمانی را در Thesaurus.com ببینید. اسم. کیفیت یا شرایط نافرمانی، یا نافرمانی از قدرت؛ تمرد: کارمند به دلیل نافرمانی اخراج شد.