سارپدون، در افسانه یونانی، پسر زئوس، پادشاه خدایان، و لائودامیا، دختر بلروفون. او یک شاهزاده لیکیایی و قهرمان جنگ تروا بود. همانطور که در ایلیاد هومر، کتاب شانزدهم نقل شده است، سارپدون با تمایز در کنار تروجان ها جنگید اما توسط پاتروکلوس جنگجو یونانی کشته شد.
چرا زئوس اجازه داد سارپدون بمیرد؟
زئوس با خود بحث کرد که آیا جان پسرش را ببخشد، حتی اگر سرنوشت او به دست پاتروکلوس بمیرد. … اگر زئوس پسرش را از سرنوشتش نجات دهد، خدای دیگری ممکن است همین کار را بکند. بنابراین زئوس اجازه داد که سارپدون در حین مبارزه با پاتروکلوس بمیرد، اما نه قبل از اینکه سارپدون تنها اسب فانی آشیل را بکشد.
آشیل و سارپدون دعوا کردند؟
او یک نیروی مسلط در نبرد بود و احترام شاهزاده تروا هکتور و همتایانش را برانگیخت. پاتروکلوس، همراه عزیز قهرمان آشیل، سارپدون را در طول جنگ ترواکشت، اما با کمک زئوس، جسد سارپدون پس از مرگش به زادگاهش لیکیا منتقل شد و در آنجا دفن شد. با افتخار.
سارپدون چگونه کشته می شود؟
سارپدون توسط پاتروکلوسکشته شد، که سپس توسط هکتور (شاهزاده تروا) کشته شد، رویدادی که منجر به مرگ او به دست جنگجوی معروف آشیل شد (اما نه قبل از اینکه هکتور مرگ آشیل را پیشگویی کند).
آیا زئوس سارپدون را نجات می دهد؟
زئوس به فکر نجات پسرش سارپدون است، اما هرا او را متقاعد می کند.که خدایان دیگر یا به خاطر آن او را از حقارت می نگرند یا به نوبه خود سعی می کنند فرزندان فانی خود را نجات دهند. زئوس خود را به مرگ سارپدون تسلیم می کند. پاتروکلوس به زودی به سارپدون نیزه می زند و هر دو طرف بر سر زره او می جنگند.