فعل (با مفعول استفاده می شود)، نوشته یا (باستانی) نوشت. writ·ten or (Archaic) writ; نوشتن. ردیابی یا شکل دادن (شخصیت ها، حروف، کلمات و غیره) روی سطح برخی از مواد، مانند قلم، مداد، یا ابزار یا وسایل دیگر. inscribe: نام خود را روی تابلو بنویسید.
آیا کلمه نوشتن صحیح است؟
همآوانگهای "right، " "rite، " "wright،" و "write" یکسان تلفظ میشوند، اما معانی، تاریخچه و کاربردهای بسیار متفاوتی دارند. تعاریف بسیاری با هر یک از این اصطلاحات، به ویژه "حق" مرتبط است. همه از یک فرم آلمانی به ارث رسیده بودند.
آیا نوشتن یک کلمه است؟
فرم کلمات: نوشتن به صورت برای نوشتن گزارش در مورد کسی یا چیزی تعریف می شود. … یک نمونه از نوشتن، نوشتن مقاله ای در مورد نحوه ملاقات میشل و باراک اوباما است.
به جای نوشتن چه بگویم؟
مترادف برای نوشتن
- نوشتن.
- ایجاد.
- note.
- قلم.
- رکورد.
- بازنویسی.
- scrawl.
- نشانه.
چگونه از نوشتن استفاده می کنید؟
1: برای تشکیل حروف یا کلمات با خودکار یا مداد کودکان مهدکودک در حال یادگیری نوشتن هستند. 2: برای تشکیل حروف یا کلمات (مانند روی کاغذ) نام خود را بنویسید. 3: گذاشتن روی کاغذ برای انجام تکالیف، در مورد تعطیلات خود بنویسید. 4: برای اینکه دیگران را بخوانند و بخوانند، دارم یک رمان می نویسم.