اسم. عمل تعیین چیزی پیش از پیش; یک قرار قبلی.
پیش انتصاب به چه معناست؟
(ˌpriːəˈpɔɪnt) vb (tr) برای تعیین قبل یا از قبل.
آیا کلمه پیش تحمیلی است؟
تعریف preimposed در فرهنگ لغت انگلیسی
تعریف preimposed در فرهنگ لغت تحمیل شده از قبل است.
چه نوع واژه ای تحمیل می شود؟
فعل (استفاده با مفعول)، تحمیل، تحمیل، تحمیل. گذاشتن یا قرار دادن به عنوان چیزی برای تحمل، تحمل، اطاعت، برآورده شدن، پرداخت و غیره: وضع مالیات. قرار دادن یا تنظیم کردن توسط یا گویی توسط اختیار: تحمیل ترجیحات شخصی خود بر دیگران.
Obstrude به چه معناست؟
1: بیرون راندن: اکسترود کردن. 2: اجبار یا تحمیل (خود، عقاید خود و غیره) بدون حکم یا درخواست. فعل لازم.: تبدیل شدن به بی جهت برجسته یا مداخله گر: نفوذی.