فعل متعدی. 1: برای دادن جهت اشتباه به. 2: برای هدایت اشتباه انرژی هایشان.
کلمه دیگری برای هدایت اشتباه چیست؟
در این صفحه می توانید 20 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای misdirect را پیدا کنید، مانند: misplace، فسق، بیراهه، بدآموزی، فریب دادن، نادرست نشان دادن، گمراه کردن، فاسد، منحرف، برانداز و تضعیف روحیه.
منظور شما از انحراف چیست؟
1: عمل یا نمونه ای از انحراف یا انحراف از یک مسیر، فعالیت، یا استفاده: انحراف آب و هوای بد باعث انحراف چندین پرواز شد. 2: چیزی که باعث انحراف یا سرگرمی می شود: تفریح پیاده روی یکی از انحرافات مورد علاقه اوست.
چگونه از misdirection در جمله استفاده می کنید؟
این جهت گیری غلط صنعت بود که آن را ایجاد کرد. هرکسی که بتواند بگوید در بین 3000000 مرد هیچ هدایت نادرست انرژی وجود ندارد نه تنها دروغگو، بلکه به شدت احمق خواهد بود. هیچ اطمینانی در جهت گیری نادرست فعالیت های آنها وجود ندارد.
Mislocate چیست؟
1 گذرا: برای تعیین یا نشان دادن نادرست مکان (کسی یا چیزی) مکانیابی نادرست احساسات بهعنوان ویژگی جهان به جای خود، باید از تحلیل چگونگی نادیده گرفته شود. و چرا خود احساسی است.-