ابری یا تار شده توسط یا گویی در اثر مه. مبهم: فقط یک حافظه مه آلود از آنچه اتفاق افتاده بود. مه آلودترین ایده را ندارد که چگونه به خانه برود. آگهی مهآلود.
مه آلود به چه معناست؟
1a: پر یا سرشار از مه. ب: پوشیده شده یا مات شده توسط رطوبت یا کثیفی. 2: تار یا مبهم شده است که گویی در اثر مه مه آلودترین تصور وجود ندارد.
صفت مه چیست؟
صفت، fog·gi·er، fog·gi·est. غلیظ یا داشتن مه زیاد؛ مه آلود: دره مه آلود; یک روز مه آلود بهاری پوشیده یا محصور شده انگار با مه: آینه مه آلود. تار یا محو شده است که گویی توسط مه وجود دارد. مشخص نیست؛ مبهم: من مه آلودترین تصور را از جایی که او رفت، ندارم.
فعل fog چیست؟
فعل. fogged; مه گرفتگی تعریف fog (مدخل 2 از 2) فعل متعدی. 1: پوشاندن، پوشاندن یا پرکردن با مه یا گویا با مه انبارها با آفت کش.
اسم مهآلود چیست؟
مه. (غیرقابل شمارش) ابر غلیظی که در نزدیکی زمین تشکیل می شود. تاریکی چنین ابری (غیر قابل شمارش) غبار یا فیلمی که سطحی را کدر می کند. حالتی از ذهن که با رخوت و گیجی مشخص می شود.