داشتن بوی مطبوع؛ معطر.
آیا می توان از رایحه به عنوان فعل استفاده کرد؟
نمونههایی از عطر در یک جمله
فعل سگ خرگوش را خوشبو کرد. او هوا را با عطر معطر کرد.
چه نوع کلمه ای رایحه دارد؟
scented به عنوان صفت استفاده می شود: دارای رایحه دلپذیر.
منظور از معطر چیست؟
: داشتن رایحه: مانند. الف: دارای بوی معطر. ب: داشتن حس بویایی. ج: داشتن یا بازدم بو.
چگونه از کلمه عطر استفاده می کنید؟
عطر بزنید
- عطر لیمو نخلستان را پر کرد.
- این گلها عطر ندارند.
- سگ ها بوی روباه را از دست دادند.
- نسیمی عطر را به سمت ما پرتاب کرد.
- سگ ها از عطر گوزن پیروی کردند.
- هوا پر از عطر گل رز بود.
- رزهای مدرن هیچ عطری ندارند.