2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
اجباری - به نحوی که نتوان از آن فرار کرد; «وزارت معتقد است که کمکهای مالی به چنین صندوقی باید از طریق کمکهای داوطلبانه به جای نرخهای اجباری دریافت شود.»
واجب به چه معناست؟
صفت. لازم به عنوان یک امر تعهد; الزامی: پاسخ مطلوب است اما واجب نیست. واجب یا اجباری (معمولاً به دنبال آن on یا on): وظایفی که بر همه واجب است. تحمیل تعهد اخلاقی یا قانونی؛ الزام آور: قول واجب.
بهترین مترادف برای واجب چیست؟
مترادف و متضاد واژه های واجب
- اجباری،
- اجباری،
- واجب،
- مسوول،
- غیرارادی،
- اجباری،
- لازم،
- غیرانتخابی،
شکل اسمی واجب چیست؟
واجب. عمل مقید کردن خود از طریق پیوند اجتماعی، قانونی یا اخلاقی با کسی. یک الزام اجتماعی، قانونی یا اخلاقی، وظیفه، قرارداد یا قولی که فرد را مجبور میکند از یک اقدام خاص پیروی کند یا از آن اجتناب کند.
مترادف واجب چیست؟
اجباری، اجباری، تجویزی، الزامی، مطالبه شده، قانونی، لازم الاجرا، الزام آور، متعهد. لازم، ضروری، ضروری، اجتناب ناپذیر، اجتناب ناپذیر، ضروری.
توصیه شده:
آیا چنین کلمه ای به عنوان unrequired وجود دارد؟
لازم نیست: ناگزیر، غیر ضروری، بی نیاز، غیر ضروری، ناخواسته، غیر ضروری، غیر ضروری، غیر ضروری. فلش کارت و نشانک ? معنای غیر ضروری چیست؟ تعریف "غیر ضروری" 1. درخواست، جستجو یا درخواست نشد. 2. ضروری نیست. غیر ضروری. چگونه املای غیر ضروری را می نویسید؟ لازم نیست 1 نادر از شخصی:
آیا کلمه ای به عنوان پیشگو وجود دارد؟
1. پیش بینی کننده اسم. کسی که آینده را پیش بینی می کند (معمولاً بر اساس دانش خاص). آیا پیشگو یک کلمه واقعی است؟ prognos·ti·cate پیشبینی بر اساس نشانهها یا نشانههای موجود; پیشگویی مترادف ها را در پیش بینی ببینید. 2. پیش بینی کردن;
آیا کلمه ای به عنوان پیش فرض وجود دارد؟
فعل (به همراه مفعول استفاده می شود)، پیش فرض· فرض، پیش فرض· فرض. پیش فرض یا فرض کردن; پیشاپیش خود را مسلم فرض کنید. چگونه چیزی را فرض می کنید؟ پیش فرض گرفتن است که چیزی را به عنوان یک داده شده در نظر بگیرید; پیش فرض مانند فرض کردن است.
آیا کلمه ای به عنوان مشاوره وجود دارد؟
از، دادن، یا حاوی توصیه: نامه مشاوره از یک کارگزار بورس. داشتن قدرت یا وظیفه مشاوره: شورای مشورتی. اسم، جمع ad·vi·so·ries. آیا مشاوره به معنی است؟ یک توصیه اعلانیه ای است که اغلب یک هشدار می دهد، مانند توصیه آب و هوا در مورد کولاک. … مشاوره نوعی توصیه خاص و معمولاً مهم است، مانند اعلام وضعیت بد آب و هوا یا تهدید تروریستی.
آیا کلمه ای به عنوان دلپذیر وجود دارد؟
قادر به آرام شدن یا آرام شدن متضاد Appeasable چیست؟ صفت appeasable. متضادها: unappeasable، غیر قابل تحسین. مترادف: آرام پذیر، آرام بخش، بخشنده. دلجویی از مردم به چه معناست؟ 1: آرامش، به ویژه آشتی دادن: امتیاز دادن به (کسی، مانند یک متجاوز یا منتقد) اغلب به قربانی کردن اصول، دیکتاتور را با پذیرش خواسته هایش مماشات می کرد.