عبارت
. اگر کسی یا چیزی جمع شود، به اندازه کافی برای چیزی که برایش نیاز است خوب است. من نتوانستم از زبان او عبور کنم. اگر به نتیجه نرسد، یک ایستگاه رادیویی ممکن است مجوزش را به چالش بکشد. مترادف: قابل قبول بودن، واجد شرایط بودن، اندازه گیری کردن، نمره دادن بیشتر مترادف کلمه پاس جمع آوری.
خردل پاس به چه معناست؟
اگر کسی خردل را رد کرد، به یاد داشته باشید که بگویید "متشکرم."
نمی توان معنی را جمع کرد؟
1: گردهمایی رسمی نیروهای نظامی برای بازرسی. 2: اقدامی برای بررسی دقیق یا بررسی برای تعیین اینکه آیا چیزی قابل قبول است یا به اندازه کافی خوب است. جمع آوری فعل جمع آوری شده جمع آوری.
آیا passing یک اصطلاح است؟
به عنوان کافی یا رضایت بخش پذیرفته شود. این در ابتدا یک عبارت نظامی بود، به این معنی که "از طریق بازبینی یا بازرسی بدون سرزنش وارد شوید".
Muster به معنای زبان عامیانه چیست؟
Muster به عنوان برای آوردن یا جمع آوری چیزی با هم تعریف می شود. نمونه ای از جمع آوری، گرد هم آوردن گروهی از دوستان برای کمک به یک دوست نیازمند است. فعل.