2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
1. در حالت رکاب زدن; راه رفتن 2. در دو طرف یا روی هر دو طرف.
آیا Dearests یک کلمه است؟
شکل جمع dearest.
تعریف Mackinaw چیست؟
1: یک پتوی پشمی سنگین که قبلاً توسط دولت ایالات متحده بین سرخپوستان توزیع می شد. 2a: پارچه ای سنگین از پشم یا پشم و سایر الیاف اغلب با طرح چهارخانه و معمولاً به شدت چرت زده و نمدی. b: یک کت کوتاه از ماکینا یا پارچه سنگین مشابه.
آرامش با کسی به چه معناست؟
1: برای ایستادن، نشستن یا راه رفتن با پاهای باز از هم. 2: ایستادن، نشستن یا سوار شدن با پا در دو طرف اسب را زیر پا گذاشت. 3: به نظر می رسد طرفدار دو طرف مخالف است. او نمی خواست به کسی توهین کند، او این موضوع را درگیر کرد.
منظور از گرفتن Maidenhead چیست؟
1: کیفیت یا حالت دوشیزه بودن: باکرگی. 2: پرده بکارت. Maidenhead.
توصیه شده:
آیا کلمه ای به نام woesome وجود دارد؟
صفت. پر از، با مشخصه، یا برانگیختن وای; غم انگیز وحشتناک، وحشتناک؛ (در استفاده ضعیف) غمگین، بدبخت. Wesome به چه معناست؟ صفت. بیان یا با اندوه . آوردن یا ایجاد بدبختی. 3. رقت انگیز; بدبخت. آیا Relatability یک کلمه واقعی است؟ معنای همبستگی در انگلیسی.
آیا کلمه ای به نام شجاعت وجود دارد؟
adj. داشتن یا مشخصه با شجاعت؛ شجاع. مترادف ها را در brave ببینید. تبلیغ شجاعانه شجاعت به چه معناست؟ تعریف شجاعت. کیفیتی از روح که شما را قادر می سازد با خطر یا درد بدون نشان دادن ترس روبرو شوید. مترادف: شجاعت، شجاعت، شجاعت. متضاد: ترسو، ترسو.
آیا کلمه ای به نام استبداد وجود دارد؟
داشتن و اعمال قدرت و کنترل کامل سیاسی: مطلق، مطلقه، خودسر، خودکامه، خودکامه، خودکامه، استبداد، دیکتاتور، تک سالار، تمامیت خواه، مستبد، مستبد، مستبد. چگونه از استبداد در جمله استفاده می کنید؟ خودکامگی در یک جمله به طور رسمی در زمان استبداد، در سال 1736 افتتاح شد.
آیا کلمه ای به نام تحسین وجود دارد؟
Condescending معمولاً به عنوان صفتاستفاده می شود، اما همچنین زمان استمراری (شکل -ing) فعل condescend است که معمولاً به معنای عمل به این روش است. عمل انجام این کار را اغماض می نامند. اگر کسی متواضع باشد به چه معناست؟ رفتار تحقیرآمیز داشتن یا نشان دادن احساس برتری حمایتی است.
آیا کلمه ای به نام تلاقی وجود دارد؟
فعل (به کار می رود با مفعول)، inter·spersed، inter·spers·ing. اینجا پراکنده شدن و آنجا یا قرار دادن در فواصل در میان چیزهای دیگر: پراکندگی گلها در میان بوته ها. جمله interspersed به چه معناست؟ 1: برای درج در فواصل زمانی در میان چیزهای دیگر که نقاشیها را در سراسر متن پراکنده میکنند.