2024 نویسنده: Elizabeth Oswald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-13 00:06
داشتن و اعمال قدرت و کنترل کامل سیاسی: مطلق، مطلقه، خودسر، خودکامه، خودکامه، خودکامه، استبداد، دیکتاتور، تک سالار، تمامیت خواه، مستبد، مستبد، مستبد.
چگونه از استبداد در جمله استفاده می کنید؟
خودکامگی در یک جمله
- به طور رسمی در زمان استبداد، در سال 1736 افتتاح شد.
- اعضای Opus Dei بر گروه تکنوکرات های لیبرال که گشایش اقتصاد خودکامه اسپانیا را پس از سال 1957 مهندسی کردند، تسلط داشتند.
آیا ضد انجماد کلمه ای است؟
ضد یخ یک مایع است که نقطه انجماد آب را کاهش می دهد. … وقتی آب یا مایع دیگری یخ می زند، تبدیل به جامد می شود. کلمه ای که با پیشوند anti شروع می شود در برابر چیزی عمل می کند. ضد یخ یک مایع مصنوعی است که با پایین آوردن نقطه انجماد از یخ زدن آب (یا مایع دیگر) جلوگیری می کند.
تكه تكه كردن چيزي به چه معناست؟
1: یک تکه در یک زمان: به تدریج. 2: تکه یا تکه: جدا. تکه تکه صفت.
معنای مربوط به زمان چیست؟
صفت. مرتبط با زمان یا با مدت زمانی که چیزی طول می کشد. 'بسیاری از فشارهایی که آنها تحت فشار هستند مربوط به زمان است'
توصیه شده:
آیا کلمه ای به نام woesome وجود دارد؟
صفت. پر از، با مشخصه، یا برانگیختن وای; غم انگیز وحشتناک، وحشتناک؛ (در استفاده ضعیف) غمگین، بدبخت. Wesome به چه معناست؟ صفت. بیان یا با اندوه . آوردن یا ایجاد بدبختی. 3. رقت انگیز; بدبخت. آیا Relatability یک کلمه واقعی است؟ معنای همبستگی در انگلیسی.
آیا کلمه ای به نام شجاعت وجود دارد؟
adj. داشتن یا مشخصه با شجاعت؛ شجاع. مترادف ها را در brave ببینید. تبلیغ شجاعانه شجاعت به چه معناست؟ تعریف شجاعت. کیفیتی از روح که شما را قادر می سازد با خطر یا درد بدون نشان دادن ترس روبرو شوید. مترادف: شجاعت، شجاعت، شجاعت. متضاد: ترسو، ترسو.
آیا کلمه ای به نام تحسین وجود دارد؟
Condescending معمولاً به عنوان صفتاستفاده می شود، اما همچنین زمان استمراری (شکل -ing) فعل condescend است که معمولاً به معنای عمل به این روش است. عمل انجام این کار را اغماض می نامند. اگر کسی متواضع باشد به چه معناست؟ رفتار تحقیرآمیز داشتن یا نشان دادن احساس برتری حمایتی است.
آیا کلمه ای به نام تلاقی وجود دارد؟
فعل (به کار می رود با مفعول)، inter·spersed، inter·spers·ing. اینجا پراکنده شدن و آنجا یا قرار دادن در فواصل در میان چیزهای دیگر: پراکندگی گلها در میان بوته ها. جمله interspersed به چه معناست؟ 1: برای درج در فواصل زمانی در میان چیزهای دیگر که نقاشیها را در سراسر متن پراکنده میکنند.
آیا کلمه ای به نام ennoble وجود دارد؟
فعل (مورد استفاده با مفعول)، en·nobled، en·no·bling. برای ارتقاء درجه، تعالی یا احترام. وقار کردن ex alt: شخصیتی که با سخاوت واقعی اصالت یافته است. برای اعطای عنوان اشرافیت. ennoble به چه معناست؟ فعل متعدی. 1: نجیب ساختن: بالا بردن از رنج نجیب به نظر می رسید.