1: نگه داشتن پاها: پایه. 2: موقعیتی که به عنوان پایه ای برای پیشرفت بیشتر قابل استفاده است. مترادف جملات مثال درباره foothold بیشتر بدانید.
کلمه دیگری برای جای پا چیست؟
در این صفحه می توانید 15 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای foothold را پیدا کنید، مانند: hold، footrail، footing، لبه، شکاف، خرید، نگهدارنده پا ، سوف، فضا، سر ساحل و سر پل.
ارتش پایی چیست؟
منطقه نظامی که در آن نیروهای رزمی عمل می کنند . یک دستاورد اولیه که راه را برای پیشرفت های بیشتر باز می کند. "آنها در حال حاضر در تلاش برای به دست آوردن جای پایی در بازار روسیه هستند" مترادف: beachhead.
پای محکم به چه معناست؟
اسم قابل شمارش. تکیه گاه یک موقعیت قوی یا مطلوب است که از آن می توان پیشرفت یا پیشرفت بیشتری حاصل کرد.. کسب و کارها میلیون ها دلار سرمایه گذاری می کنند تا جای پای خود را در این بازار جدید به دست آورند. مترادف: پایه، ایستاده، پایه، موقعیت بیشتر مترادف پا.
معنای جای پای قبیله چیست؟
اسم قابل شمارش [صفت غالب NOUN] یک جای پا، موقعیت قوی یا مطلوبی است که از آن پیشرفت یا پیشرفت بیشتری ممکن است حاصل شود. توضیح: لطفاً بهعنوان فهرست مغز علامتگذاری کنید.