1 رسمی: (کسی) آزادی از تعهد یا عواقب گناه هیئت منصفه متهمان را از جنایاتشان تبرئه کرد. جوانی او را از مسئولیت اعمالش مبرا نمی کند. 2 رسمی: بخشش یا بخشش (گناه): بخشش (گناه) با تبرئه از کشیش خواست که گناهان خود را ببخشد.
کلمه دیگری برای تبرئه چیست؟
برخی از مترادف های رایج absolve عبارتند از برائت، تبرئه، تبرئه، و توجیه. در حالی که همه این کلمات به معنای "برائت از اتهام" است، اما تبرئه به معنای رهایی از تعهدی است که وجدان را مقید می کند یا از پیامدهای نافرمانی از قانون یا ارتکاب گناه.
چگونه از absolve در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله مطلق
- او فقط می تواند شما را از گناهان فانی پاک کند. …
- کشیش می تواند گناهان مردم را تبرئه کند. …
- این راهی برای سلب مسئولیت بود، نه تلاشی برای حل یک مشکل. …
- این هنوز ما را از مسئولیت انجام تمرین در وهله اول مبرا نمی کند.
آیا تبرئه بخشش یعنی؟
فرکانس: تعریف تبرئه این است که بخشوده شدن برای گناهان خود یا رهایی از همه عواقب قانونی یا اخلاقی اعمالتان.
چه کلمه ای به معنای متضاد absolve است؟
absolve . متضاد: اتهام، متهم کردن، مجبور کردن، مقید کردن، مکلف کردن، محکوم کردن، محکوم کردن، القا، استیضاح، الزام کردن. مترادف ها:برائت، رهایی، تبرئه، آزاد کردن، معافیت، تبرئه، تبرئه، عفو، بخشش، آزاد، روشن.