: برای دفاع از خود در برابر(کسی یا چیزی) آنها در دفع حمله/حمله کنندگان موفق شدند. آنها مجبور شده اند ادعاهای تقلب در رأی دهندگان را دفع کنند.
کلمه دیگری برای دفع کردن چیست؟
در این صفحه می توانید 14 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی و واژه های مرتبط برای دفع کردن را پیدا کنید، مانند: debar، forefend، forfend، ward off، repel، انحراف، اجتناب، جلوگیری، اجازه ورود، نگه داشتن و دفاع کردن.
چه چیزی در تجارت مانع است؟
- فعل عبارتی با فعل fend. /فند/ ما. برای پرهیز از معامله با چیزی که ناخوشایند است یا دشوار است: ناشر به سهامداران سود سهام ویژه ای پیشنهاد کرد تا سعی کنند از پیشنهاد خرید خصمانه یک رقیب جلوگیری کنند.
سرگردانی به چه معناست؟
: برای برگشتن یا دور زدن: مسدود کردن، جلوگیری از سر زدن به آنها در تلاش برای سرکوب کردن بحران قریب الوقوع. مترادف بیشتر جملات مثال درباره head off بیشتر بدانید.
چگونه از fend off استفاده می کنید؟
قربانی جراحات متشکل از خراش ها و کبودی ها را دریافت کرد، با این حال، توانست مهاجم خود را دفع کند. توماس مانند بسیاری از فروشگاهداران احساس میکند که اگر تفنگی برای دفع سارقان مسلح داشته باشد، ساعتفروشیاش مکان امنتری خواهد بود.