عموماً بی دست و پا یا دست و پا چلفتی; بدبختانه بی کفایت نامناسب؛ نامناسب؛ خارج از محل پوچ یا احمقانه: سخنی نادرست.
به کسی که نالایق است چه می گویید؟
برخی از مترادفهای رایج بینقص عبارتند از ناجور، دست و پا چلفتی، گچ، و بداخلاقی.
آیا ناتوانی یک کلمه واقعی است؟
in·ept. صفت 1. نداشتن یا نشان دادن فقدان مهارت یا شایستگی. درهم و برهم یا دست و پا چلفتی: بازیگر ناتوان. عملکرد نامناسب.
متضاد برای ناتوانی چیست؟
متضادها: خوشبخت، زبردست، شایسته. مترادف: بی تدبیر، بی عیب، بد انتخاب، ناشایست، دست و پا گیر، بی دست و پا، دست و پا چلفتی، بی تدبیر.
شکل اسمی کلمه inept چیست؟
ناتوانی. کیفیت یا درجه نامناسب بودن.