خوشحالی او تاریکی را از بین برد. گزارش شک و تردید مرا برطرف کرد. از بین بردن به معنای راندن یا ناپدید کردن است. یک مثال برای رد کردن، اثبات دروغ بودن یک شایعه است.
در کدام جمله به درستی dispel استفاده شده است؟
نمونه هایی از رد کردن در یک جمله
این گزارش باید هرگونه شک و تردیدی را که در مورد طرح دارید برطرف کند. او برای رد هرگونه شایعه در مورد بازنشستگی خود بیانیه ای رسمی داد. این تجربه برخی از ترس های ما را در مورد این فرآیند از بین برد.
آیا کلمه dispel به معنی است؟
فعل (مورد استفاده با مفعول)، dispelled، dispel·ling. راندن در جهات مختلف; پراکنده کردن پراکنده کردن: از بین بردن مه غلیظ. باعث ناپدید شدن تسکین دادن: از بین بردن ترس های او.
Displant به چه معناست؟
فعل متعدی. 1: جابجایی، حذف. 2: جایگزین کنید.
وقتی چیزی را از بین می برید چه اتفاقی می افتد؟
وقتی چیزی را از بین می برید، آن را از هم جدا می کنید و در همه جهات پراکنده می کنید، بنابراین امیدواریم که برای همیشه خود را از وجود آن خلاص کنید. این کلمه اغلب به صورت مجازی برای توصیف عمل توقف یک ایده نادرست یا ناخواسته استفاده می شود.