فعل (بدون مفعول استفاده می شود)، grav·it·tat·ed، grav·it·tat·ing. حرکت یا تمایل به حرکت تحت تأثیر نیروی گرانش. گرایش به پایین ترین سطح؛ فرو رفتن؛ پاییز.
کلمه دیگری برای جاذبه چیست؟
در این صفحه می توانید 11 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای جاذبه پیدا کنید، مانند: جذب ، تمایل به سمت، نزدیک شدن، رانش، فرار کردن عقب نشینی، فرو رفتن، تعصب، ته نشین شدن، برخاستن و خوش خلقی.
چگونه از جاذبه در جمله استفاده می کنید؟
مهمانان به سمت دورتر اتاق جذب شدند. گفتگو به سیاست کشیده شد. رای دهندگان شروع به جذب او به عنوان نامزد احتمالیکرده اند. بسیاری از جوانان اکنون به سمت مشاغل در صنعت رایانه گرایش دارند.
متضاد گرانش چیست؟
متضادها و متضادهای نزدیک برای جاذبه. پرهیز، اجتناب، خجالتی (از یا دور از)
به سوی چه چیزی میل دارید؟
جاذبه یعنی حرکت به سمت چیزی یا احساس جذب به آن. مردم به سمت چیزهایی که دوست دارند جذب می شوند. جاذبه قبلاً به این اشاره میکرد که گرانش چگونه اجسام را به سمت زمین میکشد، اما اکنون نحوه کشش افراد را به سمت چیزهایی که دوست دارند نیز توصیف میکند.