متضاد برای expeditious تاخیر. آهسته. pokey. عقب مانده. مترادف سریع چیست؟ برخی از مترادف های رایج سریع عبارتند از سریع، ناوگان، عجولانه، سریع، سریع، سریع، و سریع. در حالی که همه این کلمات به معنای "حرکت، پیشروی، یا عمل با تیزبینی"
متضاد برای گستاخی فروتنی. ادب. نرمی. حیا. ادب. احترام. خجولی. ترسو. واژه گستاخی به چه معناست؟ تعریف گستاخی. خصلت عجول بودن و عجول بودن. نوع: حماقت، عجول بودن، بی پروایی. ویژگی کم فکر کردن به خطر. مترادف جسارت چیست؟ برخی از مترادف های رایج جسارت عبارتند از گونه، چتزپا، هتک حرمت، صفرا، سرسختی، اعصاب، و جسارت.
متضاد برای assiduously ناقص. کوچک. جزئی. جزئی. کمبود. ناکافی است. به طور کامل. به طور سطحی. کلمه دیگری برای اهتمام چیست؟ برخی از مترادفهای متداول زیرساخت عبارتند از مشغله، کوشا، پرتلاش و خستهکننده. در حالی که همه این کلمات به معنای "